کتاب زن زیادی
دانلود رایگان کتاب زن زیادی
کتاب «زن زیادی» اثر «جلال آل احمد» است.
در توضیحاتی دربارهی کتاب آمده است:
« زن زیادی نام یکی از مجموعه داستانهای جلال آل احمد نویسندهی معاصر ایران است.
این مجموعه در واقع جمعآوری همهی داستانهای دربارهی زنان و با محوریت آنان در یک کتاب است، حال آنکه این داستانها از تمامی آثار آل احمد گردآمدهاند. نمایشنامهای با همین محتوا توسط حامد بهمنی نوشته شدهاست. آل احمد در این داستان به نقش کم ارزش زن در سالهای ابتدایی قرن سیزده میپردازد.» در قسمتی از کتاب آمده است:
«”ننه جون شما هیچ کدوم یادتون نمیآدش. منو تازه دو سه سال بود به خونه شوور فرستاده بودن. حاج اصغرمو تازه از شیر گرفته بودم و رقیه رو آبستن بودم…” خاله اینطور شروع کرد. یکی از شبهای ماه رمضون بود که او به منزل ما آمده بود و پس از افطار، معصومه سلطان، قلیان کدویی گردویی گردن دراز ما را – که شبهای روضه، توی مجلس بسیار تماشایی است – برای او آتش کرده بود؛ و او در حالی که نی قلیان را زیر لب داشت، اینگونه ادامه میداد: «… تو همین کوچه سیدولی – که اون وقتا لوح قبرش پیدا شده بود و من خودم با بیم رفتیم تموشا، قربونش برم! » این کتاب را انتشارات «ابر سفید» منتشر کرده و در اختیار خوانندگان قرار داده است.
دانلود pdf کتاب زن زیادی
بخشی از کتاب زن زیادی
مریم خانم امسال به نذر پنج تن، یک من گندم بیشتر از سالهای پیش سبز کرده بود. بادام و پسته و فندق را هم که خواهرش نذر داشت. پاتیل را هم از شیرفروش سر گذر کرایه میکردند و وقتی دم میکشید، از سر بار بر میداشتند. و این همه ظرف هم لازم نبود. اما امسال از همان اول کار، عزا گرفته بودند. فرستاده بودند پاتیل مسجد بزرگ را آورده بودند و به متولی مسجد که آن را روی سرش هن هن کنان و صلواتگویان از در چهار اطاق تو آورده بود دو تومان انعام داده بودند و چون دیده بودند که اجاق برایش کوچک است، فرستاده بودند از توی زیرزمین ده پانزده تا آجر نظامی کهنه آورده بودند که خدا عالم است چند سال پیش، از آجر فرش حیاط زیاد مانده بود و وسط مطبخ اجاق موقتی درست کرده بودند و پاتیل را بار گذاشته بودند. وقتی هم که پاتیل را آبگیری میکردند، تا بیست و چهار سطل شمرده بودند، ولی از بس بچهها شلوغ کرده بودند و خاله خانباجیها صلوات فرستاده بودند، دیگر حساب از دستشان در رفته بود. بعد هم فرش یکی از اتاقها را جمع کرده بودند و هرچه ظرف داشتند، دسته دسته دور اتاق و توی اطاقچهها چیده بودند. هرچه کاسه و بشقاب مس بود، هرچه چینی و بدل چینی بود و هرچه سینی و مجمعه داشتند، همه را آورده بودند. ته صندوقها را هم گشته بودند و چینی مرغیهای قدیمی را هم بیرون آورده بودند که در سراسر عمر خانواده، فقط موقع تحویل حمل و سر بساط هفت سین آفتابی میشود، و یا در عروسی و خدای نکرده عزایی.
فاطمه، دختر پا به بخت مریم خانم، یک طرف اتاق خانه را تخت چوبی گذاشته بود و ظرفهای قیمتی را روی آن چیده بود و ظرفهای دیگر را به ترتیب کوچکی و بزرگی آنها دسته دسته کرده بود و همه را شمرده بود و دو ساعت پیش ناهار که خورده بودند، به مادرش خبر داده بود که جمعاً هشتاد و شش تا کاسه و بادیه و جام و قدح و خورشخوری و ماستخوری و سینی و لگن جمع شده. و مادرش که با عمقزی مشورت کرده بود، به این نتیجه رسیده بود که ظرف باز هم کم است و ناچار در و همسایهها را صدا کرده بود و خواسته بود هر کدامشان هر چه ظرف زیادی دارند بیاورند و این سفارش را هم کرده بود که:
– اما قربون شکلتون، دلم میخواد فقط مس و تس بیارید ها… اگه چینی باشه، نبادا خدای نکرده یکیش عیب کنه و روسیاهی به من بمونه.
و حالا زنهای همسایه که چادرشان را دور کمرشان پیچیده و گره زده بودند پشت سر هم از راه میرسیدند و دسته دسته ظرفهای مس خودشان را میآوردند و به فاطمه خانم میسپردند. و فاطمه ظرفهای هر کدام را میشمرد و تحویل میگرفت و با کوره سوادی که داشت، سنجاق زلفش را در میآورد و با نوک آن روی گچ دیوار مینوشت:
– گلین خانم، یک دست کاسه لعابی – همدم سادات، دو تا لگنچه روحی – آبجی بتول، سه تا بادیه مس…
دو نفر هم پارچ آورده بودند و یک نفر هم سطل. و فاطمه پیش خود فکر کرده بود: «چه پرمدعا!»
معرفی کامل و دانلود کتاب زن زیادی
این کتاب شامل چند داستان کوتاه است که درونمایهی همهی آنها شرایط نابسامان فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است.
عناوین داستانها عبارتند از:
«سمنوپزان»، «خانم نزهتالدوله»، «دفترچه بیمه»، «عکاس بامعرفت»، «خداداد خان»، «دزدزده»، «جاپا»، «مسلول»، «زن زیادی» و «گیسوم»
آل احمد در این مجموعه داستان توانسته علاوه بر نقد خرافات، فقر و جهل، به مسائلی مانند غربزدگی، نظام آشفته و بینظمی اداری و همچنین به سایر مشکلات سیاسی و اجتماعی هم بپردازد.
فهرست مطالب کتاب
به عنوان مقدمه
سمنوپزون
خانم نزهت الدوله
دفترچه بیمه
عکاس بامعرفت
خداداد خان
دزد زده
جاپا
مسلول
زن زیادی
PhNF]a)a=J2f