کتاب اوضاع خیلی خراب است

nhkg,n h,qhuu ovhf hsj pdf

معرفی کتاب اوضاع خیلی خراب است

کتاب اوضاع خیلی خراب است نوشتهٔ مارک منسن و ترجمهٔ سمانه پرهیزکاری است. نشر میلکان این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر، کتابی دربارهٔ امید است؛ که به موضوعاتی مانند گرم شدن زمین، سقوط دولت‌ها، اقتصادِ در حال فروپاشی، رنجیده‌خاطر بودن دائمی مردم و نمود آن در شبکه‌های اجتماعی و… می‌پردازد. در این کتاب، تعاریف معمول شما از ایمان، شادی، آزادی و امید نقض می‌شود.

درباره کتاب اوضاع خیلی خراب است

کتاب اوضاع خیلی خراب است، دربارهٔ امید است. مارک منسن، نویسندهٔ این کتاب، همان نویسندهٔ کتاب تأثیرگذار و پرفروشِ «هنر ظریف رهایی از دغدغه‌ها» است.

کتاب حاضر، به فجایع بی‌شماری که در دنیای مدرن، در حال رخ دادن هستند می‌نگرد: گرم شدن زمین، سقوط دولت‌ها، اقتصاد در حال فروپاشی، رنجیده‌خاطر بودن دائمی مردم و نمود آن در شبکه‌های اجتماعی و… .

نویسنده می‌کوشد به این پرسش پاسخ دهد که: چرا با وجود اینکه امروز ما سالم‌تر، آزادتر و ثروتمندتر از هر دوره‌ای در طول تاریخ زندگی می‌کنیم، دنیا تأسف‌بارتر از هر دورهٔ دیگری به نظر می‌رسد؟ جنگ، مشکلات زیست‌محیطی، دردها و رنج‌های جبران‌ناپذیر و… را چه باید کرد؟ و بی‌قراری ما چگونه درمان می‌شود؟

مارک منسن با بهره‌گیری از تحقیقات بی‌شمارِ روان‌شناختی و با یاریِ خرد فیلسوفانی مثل افلاطون و نیچه و… به کالبدشکافی دین و سیاست دست زده، نگاهی به رابطهٔ ما با ثروت، سرگرمی و اینترنت انداخته و نشان داده که چگونه مقدار بیش از اندازهٔ یک چیز خوب می‌تواند روان ما را نابود کند.

او در این کتاب دانشوری و شوخ‌طبعی را با هم آمیخته تا با آنها یقهٔ ما را بگیرد و وادارمان کند با خودمان صادق‌تر باشیم و روش ارتباطمان با دنیا را تغییر دهیم.

خواندن کتاب اوضاع خیلی خراب است را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران روانشناسی عمومی، موفقیت و خودیاری پیشنهاد می‌کنیم.

بخش‌هایی از کتاب اوضاع خیلی خراب است

«اولین‌باری که آیزاک نیوتن سیلی خورد، وسط مزرعه‌ای ایستاده بود. عمویش داشت به او توضیح می‌داد که چرا گندم باید در ردیف‌های اریب کاشته شود، اما آیزاک گوش نمی‌کرد. او به خورشید خیره شده بود و به این فکر می‌کرد که نور از چه تشکیل شده است.

او فقط پسربچه‌ای هفت‌ساله بود.

عمویش با پشت دست چنان سیلی‌ای به او زد که حسِ خویشتن‌داریِ آیزاک موقتاً روی زمینی که بدنش روی آن افتاده بود، تکه‌تکه شد. او هر گونه حس انسجام شخصی را از دست داد و درحالی‌که پاره‌های روحش مجدداً کنار هم قرار می‌گرفتند، مثل تکه‌ای مخفی در خاک باقی ماند و برای همیشه در آن‌جا رها شد.

پدر آیزاک قبل از تولد او مُرده بود، و کمی بعد مادرش او را ترک کرده بود تا با مرد پیر و ثروتمندی از روستای کناری ازدواج کند. درنتیجه آیزاک سال‌های شکل‌گیریِ هویتش را در دست‌به‌دست‌شدن بین عموها، عموزاده‌ها و پدربزرگ و مادربزرگ گذراند. هیچ‌کس واقعاً او را نمی‌خواست و بیش‌ترشان نمی‌دانستند چطور از زیر بار این مسئولیت شانه خالی کنند. او سربار بود و معمولاً محبت نمی‌دید.

عموی آیزاک یک مستِ بی‌سواد بود، اما بلد بود پرچین‌ها و ردیف‌های مزرعه را بشمرد. این تنها مهارتِ فکریِ او بود و احتمالاً برای همین بود که این کار را بیش از حد نیازش انجام می‌داد. آیزاک معمولاً در این ردیف‌شماری‌ها با عمویش همراه می‌شد، چون این تنها وقتی بود که عمویش به او توجه نشان می‌داد، و او مثل آب در کویر، جذب کوچک‌ترین توجهی می‌شد.

بعداً معلوم شد که آن پسرک اعجوبه است. او در هشت‌سالگی می‌توانست مقدار خوراک موردنیاز گوسفندها و خوک‌ها را برای فصل بعد پیش‌بینی کند و در نه‌سالگی می‌توانست به‌صورت ذهنی محاسبات مربوط به هکتارهای گندم، جو و سیب‌زمینی را انجام دهد.

آیزاک در ده‌سالگی به این نتیجه رسید که کشاورزی کار احمقانه‌ای‌ست و درعوض توجهش را به محاسبهٔ خطِ سیرِ دقیقِ خورشید در فصل‌های مختلف معطوف کرد. عمویش به خط سیر دقیق خورشید اهمیتی نمی‌داد، چون این چیزها برایش آب و نان نمی‌شد، لااقل نه مستقیماً. بنابراین باز هم آیزاک را کتک می‌زد.»

نقد و بررسی اوضاع خیلی خراب است!

هیاهوی زندگی مدرن باعث سرگشتی انسان‌ها نیز شده و در این هیاهو، مردم در تلاش برای سعادت و شادی ابدی هستند. کتاب اوضاع خیلی خراب است! کتابی درباره‌ی امید به این اضطرابی که در زندگی مدرن رواج دارد می‌پردازد و نشان می‌دهد چرا با وجود پیشرفت‌های گسترده، افراد سالم‌تر و جوامع آزادتر، وضعیت نابسمان‌تر از همیشه است. پس آن سعادتی که انسان‌ها به‌دنبالش هستند کجاست؟ چرا تلاش برای شادی بی‌چون و چرا بی‌نتیجه است؟ مارک منسن نویسنده این کتاب، مباحث مهمی را درباره زندگی و انسان‌های مدرن و مشکلاتی که در جوامع وجود دارد مطرح می‌کند.

مارک منسن، نویسنده کتاب معروف هنر ظرف بیخیالی، با نوشتن کتاب اوضاع خیلی خراب است (Everything is f*cked: a book about hope) پرده از اسراسر پنهانِ زندگی مدرن برداشته است. او به‌صورت عیان با مثبت‌اندیشی افراطی مقابله کرده و نشان داده که چرا برخلاف خواسته بشر امروز، جهان به این صورت آشفته است. او درباره موضوعاتی مثل گرم شدن زمین، سقوط دولت‌ها، اقتصادِ در حال فروپاشی، رنجیده‌خاطر بودن دائمی مردم و نمود آن در شبکه‌های اجتماعی و… صحبت کرده است.

این کتاب در سال ۲۰۱۹ منتشر شد و به سرعت توانست نظر مخاطبان را به خود جلب کند و به زبان‌های زنده دنیا ترجمه شود. این اثر را «سمانه پرهیزکاری» به زبان فارسی برگردانده و نشر میلکان آن را منتشر کرده است.

منسن با زبان طنز این کتاب را نوشته و در بخش‌هایی با مخاطبان خود شوخی می‌کند. به همین دلیل این اثر را می‌توان یکی از متمایزترین کتاب‌های خودشناسی و خودسازی دانست که شما را به‌صورت عمیق به فکر فرو می‌برد و در عین حال سرگرم‌تان می‌کند. منسن برای نوشتن این کتاب به سراغ تحقیقات روان‌شناختی نیز رفته و سعی کرده با استفاده از نظرات افرادی مثل افلاطون و نیچه، لایه‌های درونی دین و سیاست را بررسی کند و تناقض‌های آن‌ها را نشان دهد. او حتی نگاهی به رابطه انسان امروزی با ثروت و اسباب سرگرمی داشته و آن را نقد کرده است؛ به این صورت که نشان می‌دهد حتی لذت زیاد هم می‌تواند روان انسان را در معرض فروپاشی قرار دهد.  لحن این کتاب بسیار دوستانه و صمیمانه است و شما را با خودش همراه می‌کند.

درباره مارک منسن، نویسنده کتاب

مارک منسن (Mark Manson) یکی از مبارزانِ مثبت‌اندیشی است و برخلاف بسیاری از نویسندگان کتاب‌های موفقیت که انسان را به ندیدن حقایق و مثبت‌اندیشی بدون عمل دعوت می‌کنند، سعی می‌کند حقایق را بازگو کند. منسن در سال ۱۹۸۴ در تگزاس به دنیا آمد و در رشته روابط و تجارت بین‌الملل تحصیل کرد. او کتاب‌های بسیاری نوشته که اکثر آن‌ها جزو پرفروش‌ترین‌های نیویورک‌تایمز هستند و مجموعا بیش از ۱۳ میلیون نسخه از آن‌ها فروش رفته است. او بعد از نوشتن کتاب «هنر ظریف بی‌خیالی» به شهرت فراوانی در سطح جهان دست پیدا کرد و سریع توانست نظر مخاطبان را به قلم خود جلب کند. او با زبانی تند و انتقادی و در عین حال صمیمانه می‌نویسد و از زاویه‌ای متفاوت، به اتفاقات پیرامون می‌نگرد.

کتاب اوضاع خراب است برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به مطالعه کتاب‌های روان‌شناختی و خودیاری علاقه دارید و دوست دارید آگاهی بیشتری به‌دست آورید، از خواندن این کتاب بی‌نهایت لذت خواهید برد.

خواندن این اثر چه کمکی به شما می‌کند؟

با مطالعه این کتاب می‌توانید جهان را به شکل واقع‌گرایانه‌تری مشاهده کنید و از باورهایی که به شما می‌گویند باید برای به‌دست آوردن شادی ابدی تلاش کرد، خلاص شوید. این کتاب واقعیت‌های زندگی و روابط مدرن را با زبانی طنز و بدون رودبایستی بیان می‌کند که برای خوانندگان آگاه، لذت‌بخش است. علاوه‌بر آن می‌توانید با مطالعه این اثر، جواب سوالات مهم خود را پیدا کنید؛ سوالاتی مثل اینکه چرا بشر امروز، اضطراب‌های فراوانی را تجربه می‌کند.

فهرست مطالب کتاب

بخش اول: امید
فصل اول: حقیقت ناخوشایند
فصل دوم: خویشتن‌داری خیال خام است
فصل سوم: قانون احساسات نیوتن
فصل چهارم: چگونه رؤیاها‌تان را به واقعیت تبدیل کنید؟
فصل پنجم: امید به‌ فنا ‌رفته
بخش دوم: اوضاع خیلی خراب است!
فصل ششم: فرمول انسانیت
فصل هفتم: رنج عنصر ثابت جهانی است
فصل هشتم: اقتصاد احساسات
فصل نهم: آیین نهایی
یادداشت‌ها

 

در بخشی از کتاب اوضاع خیلی خراب است می‌خوانیم

 قانون دوم احساسات نیویوتن

عزت نفس ما برابر است با مجموع احساسات ما در طول زمان. بیایید برگردیم سراغ مثال سیلی‌زدن؛ فقط این بار بیایید تصور کنیم من درمیدان نیرویی جادویی قرار دارم که مرا از گزند هر گونه عواقبی مصون نگه می‌دارد. دیگر نمی‌توانید به من سیلی بزنید. دیگرنمی‌توانید هرچه دل‌تان می‌خواهد  بارم کنید. حتی نمی‌توانید در مورد من به دیگران چیزی بگویید. من نفوذناپذیر هستم. ابرقدرتی جهان‌بین و شرور. قانون اول احساسات نیوتن می‌گوید که وقتی کسی یا چیزی دردی را به ما تحمیل می کند، شکافی اخلاقی باز می‌شود و ذهن عاطفی احساسات ناخوشایند را پیش می‌کشد تا به ما برای برقراری مساوات انگیزه بدهد. مااگرآن مساوات هرگزبرقرارنشود چه؟ اگر کسی یا چیزی حس ناخوشایندی در ما ایجاد کند اما ما از برقراری مساوات یا مصالحه عاجز باشیم چه؟ اگر حس کنیم برای برقراری مساوات یا «انتقام گرفتن» کاری از دست‌مان برنمی‌آید چه؟ اگرمیدان نیروی من برای شما بیش ازحد قوی باشد چه؟ وقتی شکاف‌های اخلاقی مدت زیادی ادامه پیدا کنند عادی می‌شوند. آن‌ها به چیزی تبدیل می‌شوند که به‌صورت پیش فرض انتظار آن‌را داریم. آن‌ها خود را در سلسله‌مراتب ارزش‌های ما جای می‌دهند. اگر کسی به ما ضربه‌ای بزند و هرگز نتوانیم در پاسخ به او ضربه‌ای بزنیم، درنهایت ذهن عاطفی‌مان به نتیجه‌ای شگفت‌انگیز خواهد رسید: ما سزاوار ضربه خوردنیم!

2 دیدگاه

  1. خیلی کتاب زیبایی بود

  2. کتاب زیبایی بود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *